قواعدمتن خوانی
برای خواندن متی عربی به دانشهای صرف ولغت ونحو نیاز داریم.دانش صرف اعراب ساختار کلمه را مشخّص میکند.به عنوان مثال برای خواندن فعل مجهول باید با ساختار فعل مجهول آشنا باشیم.یا برای خواندن فعل امر لازم است،به نحوهی ساخته شدن آن آگاهی داشته باشیم.همچنین دانستن اوزان ثلاثی مجرد وثلاثی مزید، ضروری است.اگر ما با وزن کلمهی «مباحثه»آشنا نباشیم ممکن است به جای آنکه آنرامُباحَثَة تلفظ کنیم به اشتباه آنرا مُباحِثِة تلفظ کنیم.بنا براین برای خواندن متن عربی محتاج به دانش صرف هستیم.لکن از آنجا که مخاطبان این کتاب با این دانش آشنا هستند و بنای ما به اختصار گویی است،خوانندگان محترمی را که آشنایی لازم با دانش مذکور را ندارند به مطالعهی کتب صرفی حواله میدهیم.
کسانی که آشنایی مختصری با زبان عربی دارند میدانند اوزان برخی ازکلمات سماعی است.بنا بر این لازم است به کتاب لغت مراجعه نماییم.به عنوان مثال فعل مضارع معلوم«یشمل»راازلحاظ صرفی میتوان بر وزنهای«یَفعِلُ،یَفعَلُ، یَفعُلُ»خواند.تنها راه برای تعیین وزن «یشمل»مراجعهی به کتاب لغت است.وقتی به کتاب لغت مراجعه میکنیم،می فهمیم «یشمل»بر وزن«یَفْعُلُ»است.بنابراین باید کلمهی مذکور، یَشْمُلُ خوانده شود.
درمتن خوانی بیشترین نیاز را به علم نحو داریم.بنابراین ما تمرکز خود را به بیان قواعدنحوی مؤثر درمتن خوانی اختصاص میدهیم.واز ذکر مباحثی که نفعی در متن خوانی ندارند وصرفاً باعث تطویل میگردند پرهیز مینماییم.به عقیدهی بنده که این عقیده ناشی از تجربهی درتدریس میباشد،اگر طلبه و دانشجو بر این قواعد مسلّط شوند به راحتی قادر خواهند بود اکثر متون را به طور صحیح بخوانند.
تمهید:
اجزاء متن
هر متنی از دو بخشِ مفردات و جملات تشکیل شده است.
تعریف مفرد:
مراد از مفرد لفظی است که فاقد ترکیب اسنادی باشد.یعنی مفرد در مقابل جمله.
تعریف جمله:
به فعل وفاعل ومبتدا وخبر جمله گفته میشود.
نکته: به جملهای که یصح السکوت عنه باشد کلام اطلاق میشود.
نسبت جمله وکلام:
بین جمله وکلام نسبت عام و خاص مطلق برقرار است چرا که هر کلامی جمله است لکن هر جملهای کلام نیست زیرا جمله اعم از این است که یصح السکوت عنه باشد یا نه مثلاً « ان جائکم فاسق بنبأ» جمله است لکن کلام نیست.
اقسام مفرد:
مفرد بر دو قسم است:
1.صریح مثل :رَّبِّ.(بقره،آیه5)، اللَّهُ.(بقره،آیه7)، سَمْعِ.(بقره،آیه7)، هُوَ.(آل عمران،آیه2)، رَسُولٍ.(تکویر،آیه19)، الْأَبْرَارَ.(انفطار،آیه13).
2.مؤول مثل :
1: أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسَْلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئلَ مُوسىَ مِن قَبْل… .(بقره(2)،آیه108)
مفعولٌ به اوّل تُرِيدُونَ(مؤوّل)سؤالَکم
2:… وَ لَيْسَ الْبرُِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا… .(بقره(2)،آیه189)
خبر لَيْسَ(اتیانُکم)
3: لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ… .(بقره(2)،آیه198)
اِبتِغاءُکُم(مؤوّل)خبر لَيْسَ
4: أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تخَْشَعَ قُلُوبهُُمْ لِذِكْرِ الله… .(حدید(57)،آیه16)
فاعل مؤوّل لَمْ يَأْنِ(خشوءُ هم)
5: قُلْ أُوحِىَ إِلىََّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِْنِّ فَقَالُواْ إِنَّا سمَِعْنَا قُرْءَانًا عجََبًا.(جن(72)،آیه1)
نایب فاعل مؤوّل أُوحِىَ (استماعَه)
یاد آوری: مراد از مفرد مؤول، لفظی است که با حروف مصدریه به تأویل مصدر بروند.
مقدّمه:
درس اوّل
آنچه در این درس با آن آشنا میشویم
ü تعریف اسم
ü علائم اسم
ü تعریف فعل
ü علائم فعل
ü تعریف حرف
ü علامت حرف
نکته: مقصود ما از مفرد کلمه میباشد.
تعریف کلمه
کلمه لفظی است که برای معنای مفرد وضع شده است.
اقسام کلمه
کلمه بر سه قسم است:
1.اسم
2.فعل
3.حرف
علائم اسم وفعل و حرف:
اولین چیزی که در متن خوانی لازم است این است که تشخیص دهیم کلمه اسم است یا فعل یا حرف.بنا براین ابتدا آنها را تعریف نموده وسپس علائم هر یک را ذکر می نماییم.
تعریف اسم:
اسم کلمه ای است که دارای معنای مستقل است و وضعاً دلالت بر زمان نمیکند.مثل: الله
تذکّر:با قید وضعاً اسم فاعل و اسم مفعول خارج می گردند چرا که آنها وضعاً دلالت بر زمان نمی کنند بلکه از باب این که حدث به نا چار در زمان واقع میشود دلالت بر زمان میکنند.
علائم اسم:
اسم دارای اختصاصاتی است که به وسیلهی علم داشتن به آنها می توانیم اسم را از فعل وحرف تشخیص دهیم. ذیلاً به ذکر آنها می پردازیم.
1-مجرور واقع شدن خواه جر به اضافه باشد یا به حرف جر
مثال مجرورواقع شدن اسم باحرف جر
1: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس.(ناس(114)،آیه1)
2:مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاس.(ناس(114)،آیه4)
3: الَّذِى يُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاس.(ناس(114)،آیه5)
1: إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْر.(عصر(103)،آیه2)
2: فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّين.(تین(95)،آیه7)
3:فىِ أَدْنىَ الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُون.(روم(30)،آیه3)
مجرورواقع شدن اسم بااضافه شدن:
1: وَعْدَ اللَّهِ لَا يخُْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَا يَعْلَمُون.(روم(30)،آیه6)
2: …وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ.(آل عمران(3)،آیه11)
3: مَلِكِ النَّاسِ .(ناس(114)،آیه2)
1: إِلَهِ النَّاسِِ.(ناس(114)،آیه3)
2: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ.(فلق(113)،آیه1)
3: وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب.(فلق(113)،آیه3)
2-منادا وااقع شدن
مثال: 1: قَالُواْ يَأَيهَُّا الْعَزِيز… .(یوسف(12)،آیه78)
2: قَالُواْ يَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِِين.(یوسف(12)،آیه97)
3: قَالَ يَاقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى… .(هود(11)،آیه28)
1: وَ يَاقَوْمِ لَا أَسَْلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً … .(هود(11)،آیه29)
2: قَالُواْ يَانُوحُ قَدْ جَدَلْتَنَا فَأَكْثرَْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِين .(هود(11)،آیه32)
3: قَالُواْ يَأَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ … .(یوسف(12)،آیه17)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ابراهیمی در 1394/09/22 ساعت 03:01:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |