موضوع: "گفتار های عاشورایی"

گفتار های عاشورایی

امام حسین علیه السلام عامل اصلی انحراف سپاه عمر سعد را دنیا پرستی دانستند . حضرت فرمودند : همه آنچه در مشرق و مغرب زمین وجود دارد و خورشید بر آن می تابد از دریا ها و خشکی ها تا کوهستان ها و بیابانها ،در نظر شخص خدا پرست مانند سایه ای است که بر زمین می افتد و پس از ساعتی از بین می رود . آیا آزادمردی نیست که این ذره ی نیم جویده ی غذای دنیا را جلو اهل آن بیندازد و به آن دل نبندد ؟!بهای جان های شما جز بهشت نیست . بهشت ابدی بالاترین قیمت برای جان شماست ، ارزان نفروشید . همچنین حضرت علیه السلام شب عاشورا در جمع یارانشان فرمودند :"و اعلموا ان الدنیا حلو ها ومرها حلم “بدانید که شیرینی ها و تلخی های دنیا ،هر دو خواب است . آن چه در طی سالهای گذشته در زندگی شما رخ داده است با آن چه شبی در خواب دیده اید چه تفاوتی دارد از این هر دو چه چیزی در اختیار شماست ،شیرینی ها وتلخی های دنیا هر دو خواب است ،انسان زمانی بیدار می شود که از این عالم می رود .آخرت عالم بیداری است درد و درمان یاران یا دشمنان امام حسین علیه السلام یکی است و برای رسیدن به سعادت ،همه باید از این درمان استفاده کنند و از عشق به دنیا و دلبستگی به لذت های آن بپرهیزند . بنا بر این اگر سید الشهدا را امام خود می دانیم و دوست داریم به یاران او ملحق شویم و نگرانیم که مبادا جزو مخالفان آن حضرت یا جزو کسانی باشیم که از اما کناره گرفتند و اگر در این گفته ی خود صادقیم که یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم ابتدا باید بکوشیم ایمان به آخرت را در خود تقویت کنیم . آیه الله محمد تقی مصباح یزدی

امام خمینی قیام سید الشهدا را یک اسوه ی تمام عیار می داندکه از نظر تکلیف دینی کاملا باید سرمشق قرار گیرد . امام قیام و شهادت سید الشهداء را قابل درک وبه عنوان یک حجت بالغه ی شرعی می شمارد که باید ملاک عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد و می فرماید : مگر نه آن است که دستور آموزنده ی"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا “باید سرمشق امت اسلامی باشد .قیام همگانی در هرروزو در هر سرزمین . عاشورا قیام عدالت خواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سر لوحه زندگی در هر روز و در هر سرزمین باشد . و در جایی دیگرمی فرماید : آنچه سید الشهداء به آن عمل کرد و آن ایده ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد (روحانیون)برای مردم روشن کنند و بفهمانند به همه مساله ی مجاهدت در راه اسلام آن است که او کرد . می دانست که با عده ی قلیل ،کمتر از صد نفر نمی شود مقابله با یک همچو ظالمی دارای همه چیز کرد . امام خمینی رحمه الله علیه در کربلا چه شد و به طور کلی چه می شود که عده ای با اینکه حق را می شناسند، آن را کمک نمی کنند؟یک پاسخ این است که اینها می گویند ما اگر بخواهیم وارد میدان شویم و حق را یاری کنیم ذلیل می شویم اما باید دید “عزت ” چیست ؟و “ذلت “چیست ؟ما چون معنای واقعی عزت و ذلت را نفهمیدیم ،لذا برخی ذلیلان عالم را عزیز می دانیم و برعکس . امام عسکری علیه السلام فرمودند :"ما ترک الحق عزیزوالا ذل؛ هیچ عزیزی حق را ترک نکرد جز آن که همین امر موجب شد که او ذلیل شود “و لا اخذ به ذلیل الا عز ” و هیچ ذلیلی به حق عمل نکرد مگر این که ذلیل شد . حضرت این دو را با هم مقابل کرد و هر دو را با هم آورد . روز عاشورا بعد از این که همه ی بساط ها جمع شد و حضرت ندای “هل من ناصر ینصرنی “هم گفت، آمد ویک خطبه خواند.فرمود : عبد الله مرا بر سر یک دو راهی قرار داده و می گوید یا شمشیر یا ذلت !ما ماهم کسی نیستیم که ذلت را بپذیریم . برخی این عبارت امام را اشتباه معنا می کنند ذلت و عزت در نگاه حضرت ،خیلی فرق دارد با عزت و ذلتی که ابنای دنیا می فهمند ! ببین امام صادق علیه السلام چقدر زیبا می گوید : “العز ان تذل للحق اذا لزمک “عزت این است که تو خودت را از دید دنیا داران و از دید گاه مادی گرایان به حسب ظاهر خوار کنی ،برای اینکه حق بماند .عزت این است که طوری رفتار کنی که دنیا داران بگویند :فلانی شکست خورد ولی چه شکستی ؟برای اینکه حق را نگه داردو این عزت است . اگر برایت واجب شد ،"اذا لزمک “بسم الله آیه الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

در حماسه ی حسینی آن کسی که بیش از همه درس آموخت و بیش از همه پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهربزرگوارش زینب (سلام الله علیها ) بود . زینب بعد از کربلا با زینب قبل از کربلا متفاوت است یعنی زینب بعد از کربلا یک عظمت و شخصیت بیشتری دارد . در شب عاشورا زینب آن قدر گریه می کند که بردامن حسین بی هوش می شود و حسین با صحبت های خود اورا آرام می کند “لا یذهبن حلمک الشیطان “مبادا وساوس شیطانی بر تو مسلط شود و حلم را از تو برباید .اما همین که ایام عاشورا سپری می شود و زینب ،حسین علیه السلام را با آن روحیه ی قوی و نیرومند و با آن دستورالعمل ها می بیند زینب دیگری می شود . زینب (سلام الله علیها ) در عصر عاشورا تجلی می کند.بعد از گذشت بیست و دو روز از اسارت وبعد ازبیست و دو روز رنج متوالی کشیدن با ا این حال که او را وارد مجلس یزید بن معاویه می کنند در همان محضر چنان موجی در روح او پیدا می شود و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزید معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد یزید شعر هایی می خواند و به موقعیتی که نصیبش شده بود افتخار می کرد که زینب فریادش بلند شد “ای یزید !خیلی باد در دماغت انداخته ای (شمخت بانفک )تو خیال می کنی این که امروز ما را اسیر کرده ای تمام اقطار زمین را ر ما گرفته ای و ما در مشت نو کران تو هستیم یک نعمت و مو هبتی الهی بر تو ست. به خدا قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم . استاد شهید مطهری

در فرهنگی که از ذخایر معنوی بشر غفلت می شود ،با آنکه همه ی آداب مذهبی در جامعه جاری است ولی همه آن ها ظاهری بی محتوا و بی دل ودماغ ،حسین به عنوان یک انسان متعالی به صحنه می آید تا بگوید که این فرهنگ ،انسانیت و قرب به خدا و کمال حقیقی را دارد می کشد .در فرهنگ معاویه شرایطی پیش می آید که انسان حس می کند دیگر دینداری فایده ای ندارد .در فرهنگ معاویه از یک چیز غفلت شد و آن این که انسان آمده است تا به آسمان وصل شود ،تا در ساحت قرب به حق خودش را ارزیابی کند . نهضت حسینی در چنین شرایطی که که آدم احساس می کند دینداری بی فایده است و همه ی امید ها به برگشت جامعه به معنویت گمشده، از دست رفته می نماید ،پیام می دهد که “اما هنوز امید هست و هنوز فرهنگی که پاسدار غایت های معنوی باشد در صحنه وجود دارد . اصغر طاهر زاده

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/clock/pishnamayesh/2mahdi/1.jpg