گرامیداشت هفته کتاب

کتاب به منزله بالهایی است که روح انسان را به عالم نور و روشنایی می رساند.

هفته کتاب


هفته کتاب و کتابخوانی فرصتی مناسب است تا ما ساعتی بیندیشیم. چقدر از لحظات طلایی عمرمان را

صرف خواندن کتاب می کنیم؟ چگونه و با چه ملاکی کتابی را برای خواندن بر می گزینیم؟ با چه روش هایی

به مطالعه می پردازیم؟ و سرانجام آن که چقدر از خواندن هر کتابی بهره می گیریم یا هرکتاب تا چه اندازه در

رشد و تعالی ما مؤثر می افتد؟ روز کتاب و کتابخوانی فرصتی است تا کتاب های تازه ای بشناسیم و قدری از

حقایق هستی بچشیم. این فرصت را از دست ندهید.

هفته کتاب و کتابخوانی گرامی باد.

حقوق حیوانات از منظر اسلام

عنوان
حقوق حیوانات از منظر اسلام
پژوهشگر
عصمت بهادری نژاد

حیوانات از درک و شعور بهره مند بوده، پس حیوانات حرمت دارند و به دنبال آن، حقوقی برای حیوان و تکالیفی را بر عهده ی صاحبان آنها در پی دارد. از جمله حقوق حیوانات می توان به 1- حق خوراک، 2- حق آسایش حیوان و 3- حق بهداشت اشاره کرد.
حق خوراک
1-1 اهمیت و ضرورت نفقه حیوانات در فقه اسلامی
نفقه حیوانات آن چنان اهمیت دارد که شماری از فقیهان، آن را در زمره ی «حق الله» دانسته اند.
در اسلام از مهمترین حقوق حیوان بر صاحبش تأمین وسیله زندگی حیوان است به طوری که در برخی کتب فقهی یکی از مصادیق صدقات ،غذا دادن به حیوانات معرفی شده است و برای آن ثواب بسیار زیادی ذکر گردیده است که نشان از اهمیت دادن اسلام به مسئله نفقه وغذای حیوانات دارد.
درحقوق اسلامی رسیدگی به حیوان ،بر مالک آن واجب بوده، و مالک باید به قدر نیاز حیوان، آب وغذا در اختیار او قرار دهد.
رسیدگی به حیوان و نجات جان او تا بدان جا در اسلام مورد اهتمام است که غصب و تصرف در اموال دیگران برای نجات جان حیوان تجویز شده است.
حفظ و نگهداری حیوان تا بدان جا تأکید شده است که اگر شخصی مقداری آب در اختیار دارد و حیوان او تشنه هست باید آب را به آن بدهد هرچند آبی برای وضو باقی نماند.
خداوند برای کسی که حیوان تشنه ای را آب بدهد پاداش ویژه ای قرار داده است و تشنه نگه داشتن حیوان باعث می شود که انسان دچار عذاب الهی خداوند شود.
2-1 کیفیت و میزان خوراک حیوان
در تأمین آب و غذای حیوان باید به سلامت جسمی و منزلت روحی حیوان نیز توجه داشت و پسندیده نیست که به حیوانات شراب یا هر نوع آشامیدنی مست کننده نوشاند و یا غذاهایی که خوردن آن برای انسان جایز نیست خوراند.
خوراک حیوان باید طوری باشد که نیاز غذایی او را تأمین کند و با تغییر شرایط زمان و مکان، غذای حیوان هم تغییر می کند مثلاً وقتی که حیوان باردار یا بیمار است رژیم غذایی آن هم باید تغییر کند.
3-1 توجه ویژه به دو گروه حیوانات
1- توجه ویژه به حیوان شیرده
توجه به حیوان شیرده اهمیت بیشتری دارد، زیرا مراعات حقوق آن، ادای حق دو حیوان است و شیرخوار حیوان یا بر اثر ضعف جسمانی وخطرهایی که او را تهدید می کند و آسیب پذیری بدون دفاع بودن او نیاز به حمایت بیشتری دارد .

2- توجه ویژه به حیوان سواری
به طوری که پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در این باره فرمودند: « کسی که اسبی را در راه خدا (برای جبهه) نگهداری کند و به آن آب و علف دهد و استراحتگاهش را بروید این خدمات در قیامت در ترازوی اعمالش خواهد بود. »

2- حق آسایش حیوان
1-2 آسایش جسمی حیوان
آسایش حیوان شامل آسایش جسمی، آسایش جنسی و آسایش روحی، روانی می شود.
یکی از روش های تأمین آسایش جسمی حیوان حمایت از سلامت جسمی حیوان است که بنابر تعالیم اسلامی هرگونه آسیب زدن به چهره و بدن حیوانات که از آن به (مثله) گردن یاد می شود حرام است. و روش دیگر پرهیز از آزار و اذیت حیوانات و بیهوده کشتن آن ها است. که بحث آزار و اذیت حیوانات در فقه اسلامی نیز مورد بررسی حقوق دانانمسلمان قرار گرفته و انجام رفتارهایی همچون. داغ نهادن حیوان، پی زدن حیوان، نشان کردن حیوان، بازداشت کردن حیوان، سوزاندن حیوان، چیدن کامل پشم و ذبح حیوان به صورت سریع و خشن، را با حیوانات حرام دانسته است. و پیامبر به شدت با آن مخالفت می کردند.
2-2 حق آسایش جنسی
یکی از کارهایی که آسایش جنسی حیوان را به خطر می اندازد، اخته کردن حیوان است که باعث آزار و اذیت حیوان می شود و حیوان ررا از حق تولید مثل در طول زندگی محروم می سازد. و دیگری آمیزش دادن حیوانات ناهمجنس است که از نظر اسلام هرگونه تغییر در ساختار ژنتیکی حیوانات که منجر به پیدایش حیوانات میانی شود شایسته نیست.
3-2 حق آسایش روحی روانی
حق آسایش روحی روانی حیوان از طریق به کار نبردن کلمات توهین آمیز و حمایت های عاطفی میان مادر و فرزند و جلوگیری از کارهایی که اضطراب حیوان را زیاد می کند و انجام دادن کارهایی که باعث تقویت آرامش حیوان می شود، تأمین می شود.
3- حق بهداشت حیوان
1-3 بهداشت بدن و محیط حیوان
انسان مسلمان نه تنها باید تمییز کردن حیواناتی را که نگهداری می کند در دستور کار خود قرار دهد بلکه باید محل زندگی آن ها را نیز پاکیزه نگه دارد. تا آنجا که بتواند مهم ترین تکلیف عبادی خود یعنی خواندن نماز را در آن جا انجام دهد.
2-3 بهداشت و محیط زیست
انسان موظف است مسکن طبیعی آنها را نیز محترم شمارد، زیرا همانگونه که حریم خصوصی انسان محترم است و کسی حق تعرض به آن را ندارد، حریم خصوصی حیوانات نیز محترم بوده، و انسان حق تعرض به آن را ندارد. از جمله رفتارهای ناشایست که باعث آلوده شدن محیط زیست حیوانات می شود. تخلیه فضولات انسانی در محیط زیست حیوانات است. این کار باعث آزار و اذیت حیوانات می شود با استفاده از روایات می توان حکم کرد آلوده کردن محیط زیست کار ناپسند و (مکروه) است.
3-3 بهداشت خوراک حیوان
دین اسلام از همان آغاز برای بهداشت خوراک حیوان توجه داشته است.
به طوری که پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این باره می فرمایند: هرکس به اسبش جوپاک کرده بخوراند، در برابر هر دانه جو، خداوند یک عمل نیک برای او به حساب می آورد. »
خداوند در خلقت حیوانات منافع بسیاری برای بشر نهاده است و انسان می تواند از حیوانات بهره گیری های گوناگونی ببرد از جمله آن ها
1- بهره گیری در تغذیه، 2- بهره گیری در حمل و نقل، 3- بهره گیری در پوشاک و مسکن
1- بهره گیری در تغذیه
1-1 گوشت
آیات و روایات زایدی وجود دارد که بیان کرده است خداوند چهارپایان را آفرید تا از آنها بخورید و این نشان دهنده این است که انسان مجاز به خوردن گوشت حیوانات حلال گوشت است.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: بهترین خوراکی در دنیا و آخرت گوشت است.
اما چند گروه از حیوانها، خوردنشان حرام است که در آیه 73 سوره بقره سه گروه آن ها را بیان کرده است. « إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ، وَ الدَّمَ، وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ، وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ» پس شامل گوشت مردار، گوشت خوک و حیواناتی که به غیر خدا ذبح می شوند.
و آیه 3سوره مائده چند گروه دیگر را بیان کرده است. « وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ »
که شامل 1- حيوانى که به وسیله ی خفه شدن بمیرد. 2- حیواناتی که کتک می خورد تا بمیرد 3- حیواناتی که از بلندی پرت شوند و بمیرند و حیواناتی که به وسیله شاخ حیوان دیگر بمیرند و حیواناتی که قسمتی از گوشت آن ها را حیوان درنده خورده باشد.
و اسلام حیوانات سبع یعنی درنده مثل شیر و گرگ و پلنگ و امثال آن را حرام دانسته است.
حیوانات حلال گوشت شامل
چهارپایان: که خود شامل چند گروه می شوند.
الف) گوشت گاو
گوشت گاو در صورتی که با چغغندر همراه شود برای از بین بردن لکه های سفید پوست و در غیر این صورت مفید نیست و گوشت گاو بیماری است. و گوشت گوساله از گوشت گاو بهتر است.
ب) گوشت گوسفند
بهترین گوشت چهارپایان گوشت گوسفند می باشداست که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: گوشت گوسفند، درمان است.

ج) گوشت شتر
شتر از چهارپایان حلال گوشتی است که در قرآن بسیار از آن تعریف شده و به خلقت آن توجه داده شده است.
د) گوشت شکار
طبق آیه 5 سوره مائده حیواناتی که توسط سگ های شکاری صید می شوند مجاز به خوردن هستند.
گوشت پرندگان
طبق برخی از آیات و روایات گوشت برخی از پرندگان، غذای بهشتیان معرفی شده است. که گوشت پرندگان هم شامل چند گروه می شوند.
الف) گوشت مرغ
گوشت مرغ و جوجه که با غذای پاکیزه پرورش یافته، بهترین گوشت معرفی شده است و اگر کثافات و نجاسات خواری کند گوشت آن حرام است.
ب) گوشت غاز
که امام علی (علیه السّلام) فرمودند: غاز، گاو میش پرندگان است.
ج) گوشت کبک و دراج
طبق سخنان پیامبر هرکس گوشت دراج بخورد. خشم و اندوهش از بین میی رود.

د) گوشت سنگخوراک
که طبق سخنان امام سجاد (علیه السّلام) گوشت سنگخوراک برای از بین رفتن یرقان خوب است.است.
ه)گوشت هوبره
که طبق سخنان امام کاظم (علیه السّلام) برای بواسیر و درد کمر خوب است.
گوشت ماهی
ماهی که فلس دارد می توان از گوشت آن خورد و در غیر این صورت گوشت آن حرام است.
آداب ذبح حیوانات حلال گوشت
1- ذکر نام خدا هنگام ذبح، 2- نیکی به حیوان هنگام ذبح، 3- نیازردن حیوان هنگام ذبح، 4- نهی از سلاخی بلافاصله پس از ذبح، 5- نهی از کشتن حیوان مولد، 6- نهی از کشتن حیوان در شب
2-1 شیر
شیر غذایی خالص و گوارا و کم حجم و از لحاظ غذایی، غذای حلال، طیب و کامل است.
شیر انواع گوناگونی دارد که شامل

1- شیر گاو
که امام علی (علیه السّلام)در مورد فواید شیر گاو می فرمایند: شیر گاو، دارو است.
2- شیر گوسفند
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم): گوشت گوسفند، درمان و شیرش درد است.
3- شیر شتر
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم): شیر شتر، برای کسانی که به ناراحتی معده گرفتار هستند، درمان است.
3-1 تخم پرندگان حلال گوشت
روایات زیادی در مورد منفعت تخم پرندگان وجود دارد. امام صادق (علیه السّلام) از تخم مرغ یاد کرد و فرمود: توجه داشته باش که آن خوراکی سبک است و هوس گوشت خوردن را فرو می نشاند، عارضه ی گوشت را هم ندارد.
2- بهره گیری در حمل و نقل
1-2 بهره گیری در سواری و باربری
که این خود نشانة رحمت و رأفت خداوند است که این چهاپایان را با این قدرت و نیرو آفریده است و آنها را رام و تسلیم انسان قرار داده است.
2-2 بهره گیری در جهاد
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: برترین هزینه ای که انسان می پردازد، هزینه خانواده و هزینه مرکبی است که برای جهاد در راه خدا آماده می شود.
3-2 بهره گیری ورزش
یکی از ورزش هایی که بسیار به آن سفارش شده است سوار کاری است به طوری که، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حدیثی فرموده است: محبوب ترین سرگرمی در پیشگاه پروردگار اسب سواری و تیراندازی است.
آداب بهره گیری در حمل و نقل، جهاد و ورزش
1- نام خدا هنگام سوار شدن، 2- دعای سوار شدن مرکب، 3- مدارا با حیوان، 4- بهره برداری عادلانه در حیوان سواری، 5- توجه ویژه به حیوان به هنگام حمل بار، 6-رعایت حال حیوان در سوار شدن، 7- دشنام ندادن به حیوا، 8- عدم زدن حیوان
انسان در هنگام سواری باید تمام این آداب ها را رعایت کند تا از آزار و اذیت حیوان در حین سواری جلوگیری شود.
3- بهره گیری در پوشاک و مسکن
1-3 بهره گیری از پشم و کرک
1-1-3 مسکن انسان ها
در عصر و زمان ما خيمه‏هايى كه از پوست بسازند كم است.ولى آيه 80 سوره نحل نشان مى‏دهد كه در آن عصر و زمان خيمه‏هاى چرمى از بهترين خيمه‏ها محسوب مى‏شده و انسان را در برابر بادهاى گرم و سوزان محافظت می کرده و نیز بسیار سبک و کم وزن است و به هنگام کوچ کردن راحت جا به جا می شود..
2-1-3 لباس انسان ها
انسان به وسیله ی پشم حیوانات برای خود لباس می سازد که این لباس نه تنها انسان را از گرما و سرما محافظت می كند، بلكه هم شكوهى براى انسان است و هم انسان را در برابر خطراتى كه متوجه جسم او مى‏شود لباس يك وسيله ی دفاعى است.
در آیه 5 سوره ی نحل (وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ).
اشاره به این مطلب دارد که خداوند قبل از هر چیز پوشش و مسکن را مطرح می کند و این دلیل بر اهمیت پوشش و مسکن و مقدم بودن آن بر هر چیز دیگر است.
در آموزه های دینی، با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد، درباره نگهداری برخی حیوانات در محل زندگی انسان توصیه هایی شده است و چنان چه از نگهداری برخی از آن ها نهی شده است.
توصیه به نگهداری حیوانات در محل زیست انسان مبتنی بر وجود شرایط زمانی و مکانی و امکان نگهداری با رعایت بهداشت محیط زندگی انسان، بدون آسیب به آن و پرهیز از آسیب رسانی به همسایگان است وگرنه زیستگاه حیوانات باید جدا از مسکن آدمیان باشد.
توجه به نگهداری برخی از حیوانات
از حیواناتی که نگهداری آنها در روایات زیادی توصیه شده است.
1- گوسفند
پیامبر اکرم در مورد نگهداری گوسفند می فرماید: « خانواده ای که گوسفندی را نگهداری می کند از برکت آن بهره مند است. »
2- شتر
درباره نگهداری شتر پیامبر گرامی می فرمایند:«شتر باعث عزت اهل خانه می شود. و طبق آیه 17 سوره ی غاشیه شتر آیتی از آیات خداوند است.
3- گاو
از دیدگاه رسول اکرم گاو جزء بهترین مال ها حساب می شود. چرا که هم شیر فراوان می دهد و هم می شود از گوشت آن استفاده کرد.
4- بز
امام صادق (علیه السلام) در مورد نگهداری بز می فرمایند: « هر مومنی که در خانه او یک بز شیرده باشد هرروز یک مرتبه ملکی در طرف صبح ایشان وادی کند که: مطهر و پاک باشید و خدا برکت دهد شما را و نیکو باد احوال شما »
5- چهارپان (اسب-اشتر-الاغ)
چهارپایان شامل اسب، شتر و الاغ می شود.
در آیه 8 سوره نحل خداوند می فرماید:
« وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ » « اسب ها و اشتر و خزان برای آن آفریده که سوارشان شوید زینت شما باشند و چیزهای دیگری می آفریند که نمی دانید. »
پس طبق آیه خلقت چهارپایان ارتباطی با منافع انسان دارد. چون انسان سوارشان می شود و آنان را زینت و جمال خود قرار می دهد.
و نیز نگهداری اسب طبق روایتی از امام موسی کاظم (علیه السّلام): هر روز از نامه عمل او سه گناه محو می شود و یازده حسنه نوشته شود.
6- کبوتر
روایات زیادی در مورد نگهداری آن بیان شده کبوتر وجود دارد یکی از آن ها روایت امام صادق (علیه السلام) که:«کبوتر از مرغان پیغمبران می داند» و در ورایت دیگر فرموده اند که کوبر بر قاتلان امام حسین (علیه السّلام) نفرین می کند پس کبوتر را در خانه خود نگه دارید.
7- خروس
امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرمایند: « اگر خروس بال گشاده سفید در خانه ای باشد.آن خانه و هفت خانه ی دور آن را از بلاها نگاه می دارد.
خروس حیوان سحرخیزی است نه تنها خود سحر بیدار می شود بلکه باعث بیدار شدن سایر افراد در خانه می شود.

نکوهش نگهداری حیوان
تنها حیوانی که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه (علیهم السّلام) نگهداری آن را نکوهش کرده و نیز احکام اسلامی هم آن را نجس العین معرفی کرده، سگ است.
و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: « خانه ای که مجسمه یا سگ یا جنب در آن باشد، ملائکه الهی به آن در نمی آیند.»

 

پی نوشت:

محمدحسن، نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی، ج 27 ، چاپ سوم، دارالکتب الاسلامیه، 1409ق، ص 111
علی اکبر، کلانتری ارسنجانی، فقه شیعه و حقوق حیوانات، مجله فقه، سال نهم، شماره 33-34، ص250
محمدبن حسن، فاضل هندی، کشف اللثام، ج 7 ، قم، کتابخانه آیه مرعشی نجفی، 1405ق، ص 611
ابوالقاسم، مقیمی حاجی، حقوق حیوانات در فقه اسلامی، فصلنامه فقه اهل البیت (علیهم السّلام)، شماره 48، سال دوازدهم، زمستان 1385، ص 151
محمدبن علی، صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، منشورات رضی، 1368، ص 287.
یحی بن سعید، حلی، الجامع الشرایع، قم، مؤسسه سید الشهداء، 1405ق، ص 395.
محمدباقر، مجلسی، بحار الانوار، ج 61، چاپ دوم، بیروت مؤسسه الوفا، 1403، ص165
محمد عبدالرئوف، مناوی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، تحقیق احمد عبدالسلام، ج3، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق، ص 698
سعید، نظری توکلی، حیوانات، قوانین حمایتی و حدود بهره وری در اسلام، چاپ اول، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1387، ص 97
همان، ص145
محمدباقر، مجلسی، همان کتاب ، ج 61، ص 177
همان، ج62، ص 293،
همان، ج62،ص 322
همان، ج62، ص 296
محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج6، چاپ چهارم،تهران، دارالکتاب الاسلامیه،1365، ص 312
محمدباقر، مجلسی، همان کتاب، ج 66، ص 74
محمد بن یعقوب، کلینی، همان کتاب، ج 6، ص 312
همان، ج 6، ص 312
همان، ج6، ص 337
همان، 62، ص 296
رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج6، چاپ، تهران، چاپ اسلامیه، 1389هـ.ق، ص 276.
محمد بن یعقوب، کلینی، همان کتاب، ج2، ص 276
محمد عبدالرئوف، مناوی، همان کتاب، ج1، ص 188
محمد عبدالرئوف، مناوی، همان کتاب، ج1، ص 38
ناصر، مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج11، چاپ بیست و یکم، تهران دارالکتب الاسلامیه، 1380، ص343
همان، ج11، ص 348
عبدالله، جوادی آملی، مفاتیح الحیاه، قم، نشر اسراء، چاپ هفتاد و پنجم، 1391، ص 643.
جلال الدین، سیوطی، جامع الصغیر فی احادیث البشیر النظیر، ج2، ص 509
شیخ صدوق، خصال، ص 246
محمد بن یعقوب، کلینی، همان کتاب، ج6، ص 544
محمدحسین، طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوي همداني، ج12، چاپ بیست و هشتم، قم: دفترانتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1388ش، ص 311
محمد بن على‏دار الشريف الرضي، ابن بابويه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، قم‏، دار الشريف الرضي للنشر، 1406 ق‏، ص 190
محمد بن یعقوب، کلینی، همان کتاب، ج6، ص 547
همان، ج6، ص 550
حسین، نوری طبرسی، مستدرک الوسائل ج3، ص 306 ، قم،مؤسسه آل البیت، 1408هـ. ق، ص 453

السلام علیک یا ابا عبد الله ( علیه السلام)

http://www.takmoj.com/wp-content/uploads/2015/10/dc37b198251a91f26cde67c31f81d812_takmoj.com.jpg

تأثیراعمال انسان برمحیط طبیعی

 تأثیراعمال انسان برمحیط طبیعی

 

عاطفه مختاری

 

 

چکیده :                                     

رفتار انسان با وی پیوندجدا نشدنی دارد .اعمال نیک وبد او در زندگی دنیویش تأثیر بسزایی دارد . چون اوجزئی از  مجموعه ی علت ومعلولی جهان هستی است ؛پس تأثیر اعمال انسان بر طبیعت یکی از سنت های الهی است .

آن چه این نوشتار به دنبال آن بوده توجه کردن به آثار اعمال ورفتار انسان بر طبیعت است.از بررسی آیات پیرامون  این موضوع به این نتایج رسیده ایم که اگر مردمى به خاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ، به دنبال آن نعمت‏ هاى دنيا و آخرت بسوي شان سرازير می شود،  و مادامى كه آن حالت در دل هاى ايشان دوام داشته باشد اين وضع هم از ناحيه خدا دوام می يابد. هرگاه فرد از راه فطرت منحرف وگناهانی را مرتکب شود از راه سعادت خود منحرف شده و محیط هم بر اساس رفتار او تغییر می کند .آسمان از باراندن باران های فصلی وزمین از رویاندن گیاهان خود داری می کند. باران های غیر فصلی ،طوفان ،صاعقه جای آن ها رامی گیرد، باعث فساد در زمین ودریا می شود .

سنت تأثیر اعمال بر طبیعت استثناهایی نیز دارد ، یکی سنت امتحان ودیگری سنت استدراج وامهال است .

قرار گرفتن انسان در بستر حوادث ورخداد ها گاهی به دلیل رسیدن او به کمال های شایسته وبروز ظرفیت ها واستعداد های نهفته در وجود وی است .هم چنین برای بیداری از غفلت ،توبه وباز گشت به راه صواب است . گاهی هم نعمت ها مقدمه عذاب وی هستند .

 

کلید واژه : تأثیر، اعمال ، طبیعت ، عمل نیک ، عمل بد، محیط

 


مقدمه:

هر اتفاقی که در عالم طبیعت روی می دهد، دارای علت است .بارش باران ،رویش درختان ،خشکسالی همگی دارای سببی هستند .از سوی دیگر اعمال خوب و بد انسان علاوه برتأثیر برزندگی اخروی در زندگی دنیوی او نیز مؤثر است .این تأثیر رفتار بر طبیعت مشهودتر است .این یکی از سنت های الهی وقاعده عمومی است؛که اعمال شایسته انسان بازتاب خوشایند و در مقابل اعمال ناشایست او بازتاب ناگواری در طبیعت و محیط پیرامون او بگذرد.

طبیعت از انسان تأثیر می گیرد  چنان چه انسان ازمحیط طبیعی تأثیرمی پذ یرد .آن گاه که سخن از محیط به میان می آید شامل محیط  طبیعی ، اجتماعی ، اقتصادی می شود . این آثار ابعاد منفی ومثبت به همراه دارد.آن چه سوال این تحقیق رادر برگرفته است توجه کردن به آثار اعمال و رفتار انسان بر طبیعت درمعنای محیط طبیعی است . این پرسش به دنبال آن است که با تکیه بر آموزه های قرآنی نوع آثاری که اعمال انسان بر طبیعت می گذارد را مورد شناسایی قرار دهد ودر حد امکان چگونگی این اثر بخشی را بررسی کند .

در این زمینه کتاب اسلام و محیط زیست آیه الله جوادی آملی را می توان نام برد .ایشان به ذکر تأثیراسلام بر طبیعت پرداخته است .درذیل یکی از بخش ها مختصراٌ به تأثیر اعمال خوب  وبد انسان بر طبیعت از دیدگاه قرآن پرداخته است .درکتاب مفاتیح الحیاه نیز به این موضوع اشاره شده است .دیگران نیز دراین زمینه کارهایی دارند. آن چه در مقالات نوشته شده به صورت متمرکز در قرآن نیست .این نوشتار به دنبال آن است که به صورت تخصصی بر قرآن متمرکز شود.

روش تحقیق ، روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتاب خانه ای است. ابتدا به آیات رجوع می شود سپس تلاش خواهد شدکه نوع اعمال که بر طبیعت اثر می گذارد مورد بحث قرار گیرد .

این تحقیق اهداف مختلفی به دنبال دارد.یکی هدف علمی که ثابت کند اعمال انسان بر طبیعت اثر دارد. دیگری هدف کاربردی است که قضاوت های ما را تصحیح کند ؛مثلاٌ خشکسالی  که رخ می دهد ناشی ازاعمالی است که در اختیار انسان است یا ناشی از اعمالی است که در اختیار انسان نیست .

 

نيّت ها و كارهاي نيك و بد آدميان در حوادث خير و شرّ عالم سهم دارد، چون اين اعمال با حوادث پيوندي ناگسستني دارند. پشتوانه اين مطلب برهان عقلي و نقلي است:

برهان عقلي: انسان با همه شئونش حلقه‌اي از زنجيره جهان هستي است، پس نمي‌تواند از ساير حلقه‌ها جدا باشد، چون معلول بسياري از علل و علت بسياري از معاليل است به طوري كه از موجودهاي دريايي، صحرايي، زميني و هوايي اثر مي‌پذيرد و متقابلاً در آنها اثر مي‌گذارد، بنابراين اعمال انسان بر رويدادهاي گوارا و ناگواراي جهان، مؤثر و از آنها متأثر است. اين تأثير و تأثّر متعامل در خصوص قلمرو بدن انسان نيست، بلكه در عقايد، اخلاق،رفتار وگفتار نیز مشهود است .

شاید براي جزئيات اين مسئله نتوان برهان آورد؛ ولي رابطه مستقيم انسان و طبيعت برهان عقلي دارد، هر چند جزئيات آن با نقل ثابت مي‌شود، پس اينكه فلان كار نيك موجبِ بارش باران مناسب يا نزول بركات الهي است يا فلان گناه سبب زلزله يا مرگِ نابهنگام است، با شرايطي پذيرفته است..

برهان نقلي: قرآن كريم رابطه مستقيم اعمال انسان و طبيعت را در آيات گوناگوني بيان و برهان عقلي مزبور را تأييد كرده است. مقصود از تأييد همانا اثبات جريان اصل تعامل انسان و طبيعت است كه مطلبي است كلي و قابل تعليل عقلي؛ نه تبيين يك رخداد خاص جزئي .منظور از عمل در اينجا عنوان حسنه و سيئه است كه وصف حركات خارجي است؛ نه خود حركات و سكنات كه از آثار طبيعي اجسام و مشترك بين بد و خوب است. آيات قرآن در اين باره به چند دسته تقسيم مي‌شود:.

1-آياتی که دالّ بر رابطه كارهاي نيك و پيامدهاي گواراي جهان است.

2- آياتی که  ناظر به ارتباط كارهاي بد و حوادث ناگوار جهان هستی است . (جوادی آملی ،1386،ص187)                                                           

دسته اول شامل چند آیه می شودازجمله: 

 (آیه 96سوره اعراف)است که خداوند می فرماید ايمان و تقواي اهل شهرها و روستاها موجبِ گشايش درهاي بركات آسمان و زمين به روي آنان است. اين آيه ارتباط اعمال انسان و حوادث جهان را روشن بيان كرده است . برکات آسمان وزمین را به چند گونه مي‌توان معنا كرد :           

- بركات آسماني، بارش برف و باران و تابش آفتاب و بركات زميني، آمادگي زمين و جوشش چشمه‌ها و    قنات ها و روييدن گياهان و ميوه‌هاست .                                     

 -بركات آسماني، علوم و معارف است و بركات زميني، نعمت هاي مادّي.

- بركات آسماني، علوم كشفي و شهودي و بركات زميني، علوم حصولي است؛ ليكن معناي آيه منحصر در اين سه احتمال نيست و مي‌تواند مصاديق ديگري هم داشته باشد. (جوادی آملی ،1386 ،ص 193)

در جمله” لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ” استعاره به كنايه به كار رفته، براى اين كه بركات را به مجرايى تشبيه كرده كه نعمت‏هاى الهى از آن مجرا بر آدميان جريان مى‏يابد، باران و برف هر كدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى‏بارد، هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده، و در نتيجه غلات و ميوه‏ها فراوان مى‏شود، البته اين در موقعى است كه مردم به خداى خود ايمان آورده و تقوا پيشه كنند و گر نه اين مجرا بسته شده و جريانش قطع مى‏گردد.

جمله” وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا …” دلالت دارد بر اينكه افتتاح ابواب بركت‏ها مسبب از ايمان و تقواى جمعيت‏ها است، نه ايمان يك نفر و دو نفر از آن ها، چون كفر و فسق جمعيت، با ايمان و تقواى چند نفر، باز كار خود را مى‏كند. (طباطبایی ،1374،ج 8 ،ص: 254)

هم چنین كلمه (فتحنا) بكار رفته است تا انسان عاقل دريابدکه ايمان به خدا و پيامبران نظير كليدى است كه درهاى خيرات و بركات پروردگار را از آسمان و زمين به روى انسان باز مي كند.

همانطور كه كليد، قفل و درب‏هاى مسدود را باز مي نمايد همانطور هم ،ايمان به خدا و فرستادگانش درهاى خيرات و بركات آسمان و زمين را به روى انسان باز مي كند. اطلاق كلمه (لَفَتَحْنا) شامل كليه خيرات و بركات آسمانى و زمينى مي گردد. (نجفی خمینی ،1398ق، ج‏5، ص: 277)

اين آیه يك سنت الهى است كه افراد بى‏ايمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنش ها در همين زندگى دنياى خود خواهند شد، گاهى بلاهاى آسمان و زمين بر سر آنها مى‏بارد، و گاهى آتش جنگ هاى جهانى يا منطقه‏اى سرمايه‏هاى آنها را در كام خود فرو مى‏گيرد، و گاهى ناامنى‏هاى جسمانى و روانى آن ها را تحت فشار قرار مى‏دهد، و به تعبير قرآن، اين وابسته به اعمالى است كه خود انسان انجام مى‏دهد، فيض خدا محدود و ممنوع نيست، همانطور كه مجازات او اختصاص به قوم و ملت معينى ندارد! (مکارم شیرازی ،1374 ، ج6 ،ص 267)

نظیرچنین مطلبی درآیه 66 سوره مائده نیز بیان شده است ؛ همان ‌طور كه ايمان و تقوا و آمرزش گناهان با ورود به بهشت رابطه دارد، ايمان و عمل به دستورهاي تورات و انجيل و قرآن، با برخورداري از نعمت هاي آسماني و زميني مرتبط است. (مِن فَوْقِهِمْ)، نعمت هاي آسماني است كه به شكل بارش برف و باران يا تابش آفتاب ظاهر مي‌شود و (وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ)، نعمت هاي زميني، حاصل‌خير شدن زمين و جوشش آب هاي زيرزميني (چشمه‌ها و قنات ها) است.  (جوادی آملی ،1386، ص190)

ایمان وتقوا با انجام دادن واجبات ومستحبات وپرهیز از محرمات ومکروهات که در کتاب وسنت معصومین (علیهم السلام) بیان شده است تحقق می یابد.این یک اصل کلی است واختصاص به پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله) ندارد.

برای روشن نمودن این مطلب می توان از خود مثل های قرآن بهره برد .در جایی که قرآن برای کسی که انفاق می کند مثال می آورد می فرماید که یک دانه گندم او هفتصد دانه می شود . این اصل قرآنی را قدیمی تر ها درک کرده اند ؛ولی در زمان کنونی به خاطر کم رنگ شدن تقوا یک دانه گندم هفت تا ده دانه می دهد بدین گونه برکت از کشاورزان ودیگر اقشار گرفته شده است . یا افرادی که با دادن  خمس و زکات و انفاق های دائمی بدون منت برکت را به زندگی خود آورده اند ؛ برعکس کسانی که با ربا و گران فروشی در زندگی شان برکتی ندارند . 

برای گشایش و فتح انواع روزی ،مستحباتی در دین وارد شده که شخص با تقوا به خاطر ایمان وتوکلش به خدا وانجام آن مستحبات از جمله : بیداری بین الطلوعین ،اداء نماز های اول وقت ،صدقه ،صله رحم ،صدقه دادن هنگام تهی دستی  می تواند برکت را در زندگی خود مشاهده نماید.

هم چنین خداوند سبحان، در (سوره هودآیه52)استغفار را سبب فزونى روزى و رحمت خلق قرار داده، و فرموده از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسيار آمرزنده است، باران پر بركت آسمان را بر شما مى‏فرستد.حقيقت اين است كه مجازات بسيارى از گناهان محروميت هايى در اين جهان است و هنگامى كه انسان از آن توبه كند و راه پاكى و تقوى را پيش گيرد خداوند اين مجازات را از او بر طرف مى‏سازد.

در این آيات خداوند پيوند روشنى ميان مسائل معنوى و مادى بر قرار مى‏سازد و استغفار از گناه و باز گشت به سوى خدا را مايه آبادانى و خرمى و طراوت و سرسبزى و اضافه شدن نيرويى بر نيروها معرفى كرده است.

(آیه 16سوره جن) یکی دیگر از  آیاتی است که خداوند در آن به این موضوع پرداخته است .          

مراد از طريقه در این آیه طريقه اسلام است و استقامت بر طريقه به معناى ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقى است كه‏ ايمان به خدا و آيات او اقتضاى آن را دارد. ماء غدق  به معناى آب بسيار است، و بعيد نيست از سياق استفاده شود كه جمله” لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً” مثلى باشد كه بخواهد توسعه در رزق را برساند، جمله” لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ” هم اين احتمال را تاييد مى‏كند، چون خداى تعالى غالبا با توسعه رزق بندگان را امتحان مى‏كند. و اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است، و اصل در سلوك عذاب هم همين است، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد” و من لم يستقم على الطريقه يسلكه …"، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست. (طباطبایی ،  1374 ،ج‏20، صص: 72،71)

طبق اين آیه آنچه مايه وفور نعمت مى‏شود، استقامت بر ايمان است نه اصل ايمان، زيرا ايمان موقت و زودگذر نمى‏تواند چنين بركاتى از خود نشان دهد، مهم استقامت بر ايمان و تقوى است كه پاى بسيارى در آن لنگ و لرزان است. (مکارم شیرازی ، 1374 ،ج‏25، ص: 122)

یکی دیگر از آیات که به این مسأله پرداخته(آیه 28سوره حدید) است .‏

در اين آيه كسانى را كه ايمان آورده‏اند امر مى‏كند به تقوا و به ايمان به رسول، با اين كه اين اشخاص دعوت دينى را پذيرفته‏اند، و قهرا به خدا و نيز به رسول ايمان آورده‏اند، پس همين امر مجدد به ايمان به رسول ،دليل بر اين است كه مراد از اين ايمان، پيروى كامل و اطاعت تام از رسول است، چه اين كه امر و نهى رسول مربوط به حكمى از احكام شرع باشد، و چه اعمال ولايتى باشد كه آن جناب بر امور امت دارد.

 پس ايمانى كه در آيه مورد بحث بدان امر شده ايمانى است بعد از ايمان و مرتبه‏اى است از ايمان که بالاتر از مرتبه‏اى است كه قبلا داشتند، پس كسى كه داراى اين مرتبه بالاى از ايمان باشد ثوابى روى ثواب دارد، هم چنان كه ايمانى روى ايمان دارد و اطلاق آيه دلالت دارد كه اين مؤمنين، هم در دنيا نور دارند و هم در آخرت. (طباطبایی، 1374،ج‏19، ص: 306)

مخاطب آیه همه مؤمنانى هستند كه در ظاهر دعوت پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را پذيرفته بودند ولى هنوز ايمان راسخ، ايمانى كه اعماق جان آن ها را روشن كند و در اعمال آن ها ظاهر شود، پيدا نكرده بودند.

سپس در دنباله آيه به سه موهبت بزرگ كه در سايه ايمان عميق و تقوا حاصل مى‏شود اشاره كرده، مى‏فرمايد:” اگر چنين كنيد خداوند دو سهم و نصيب از رحمتش به شما مى‏دهد، و به شما نور و روشنايى مى‏بخشد، نورى كه در پرتو آن راه زندگى را پيدا كنيد، و شما را مى‏بخشد، و خداوند غفور و رحيم است

ولى ظاهر اين است كه آيه مفهوم مطلق و گسترده‏اى دارد، نه اختصاصى به دنيا دارد، و نه آخرت، و به تعبير ديگر ايمان و تقوى سبب مى‏شود كه حجاب ها از قلب مؤمن بر چيده شود، و چهره حقايق را بى‏پرده ببيند، و در پرتو آن روشن بينى خاصى نصيب او مى‏شود كه افراد بى‏ايمان از آن محرومند. و اينكه در روايات اهل بيت (علیهم السّلام) آمده است كه منظور از” نور” در آيه فوق امام معصومى است كه مردم به او اقتدا كنند در حقيقت بيان يكى از مصداق هاى روشن است. و بالآخره سومين پاداش مؤمنان پرهيزگار همان غفران و آمرزش گناهان است، چرا كه بدون آن هيچ موهبتى براى انسان گوارا نيست، نخست بايد ايمن از عذاب الهى گردد و سپس با نور ايمان و تقوا راه خويش را پيدا كند، و سرانجام به رحمت مضاعف الهى نائل گردد. (مکارم شیرازی ، 1374،ج‏23، صص: 396،395)

-دسته دیگر ازآیات ، رابطه کار بد آدمی را با جهان بررسی می کند ازجمله آن ها :

(آیه 41سوره روم)که اين آيه به ظاهر لفظش عام است، و مخصوص به يك زمان و يا به يك مكان و يا به يك واقعه نيست و در نتيجه مراد از” بر و بحر” همان معناى معروف است كه شامل همه روى زمين مى‏شود.                                          

مراد از فساد در زمين، مصايب و بلاهايى عمومى است كه يكى از منطقه‏ها را گرفته و مردم را نابود مى‏كند، مانند زلزله، نيامدن باران، قحطى، مرض هاى مسرى، جنگ ها،غارت ها، و سلب امنيت، و كوتاه سخن هر بلايى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم مى‏زند، چه اينكه مستند به اختيار بعضى از مردم باشد، و يا نباشد، چون همه آنها فسادى است كه در دريا و خشكى عالم پديد مى‏آيد، و خوشى و طيب عيش انسانها را از بين مى‏برد.  (طباطبایی ،1374، ج‏16، ص: 293)

اين فساد ظاهر در زمين، بر اثر اعمال مردم است، يعنى به خاطر شركى است كه مى‏ورزند، و گناهانى است كه مى‏كنند، بين اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقيم هست، كه هر يك متاثر از صلاح و فساد ديگرى است.

این آيه شريفه آگاهى به اثر وضعى نحوست و نكبت ارتكاب معاصى و گناهان بندگان و ظهور آثار و نتايج و خيم آن رابیان می کندکه در صحرا و دريا بلكه در ملك و ملكوت ایجاد می شود . گناهانى كه نعمت را تغيير می دهد ، سركشى است. گناهانى كه موجب پشيمانى است، قتل می باشد. گناهانى كه نقمت را نازل می كند ، ظلم است. گناهى كه پرده‏ها را پاره می كند ، شرب خمر است. گناهى كه روزى راحبس كند،  رباء است. گناهى كه فنا را عجله كند ، قطع رحم است. و گناهى كه دعا را حبس كند و هوا را تاريك گرداند ، عقوق والدين است. (حسینی شاه عبد العظیمی، 1363،ج‏10، ص: 308 )

هر كار خلافى در وضع جامعه ، و از طريق آن در وضع افراد اثر مى‏گذارد، و موجب نوعى فساد در سازمان اجتماعى مى‏شود .گناه و كار خلاف و قانون‏شكنى همانند يك غذاى ناسالم و مسموم است كه در سازمان بدن انسان تأثير نامطلوب خواهد گذاشت و انسان گرفتار واكنش طبيعى آن مى‏شود.

خلاصه هر كار نادرست عكس العمل نامطلوبى دارد و يكى از تفسيرهاى آيه مورد بحث همين است .

نكته ديگر اين كه ،از آيه ی فوق استفاده مى‏شود كه يكى از فلسفه‏هاى آفات و بلاها تأثیرتربيتى آن ها روى انسان ها است، آن ها بايد واكنش اعمال خود را ببينند، تا از خواب غفلت بيدار شوند و به سوى پاكى و تقوى باز گردند.

همه شرور و آفات از اين قبيل نیست ولى حد اقل بخشى از آن ها داراى چنين فلسفه‏اى است .(مکارم شیرازی ،1374 ، ج‏16، ص: 458)

یکی دیگراز آیاتی که در این باره بحث می کند آیه 30سوره شوری است.

این آیه به خوبی نشان می دهد ، مصائبی که دامن گیر انسان می شود یک نوع مجازات الهی وهشدار است . هرچند ظاهر آيه عام است و همه ی مصائب را در بر مى‏گيرد ؛ مصائب عمومى و همگانى از قبيل قحطى، گرانى، و با، زلزله و امثال آن، ولى مطابق معمول در عمومات استثناهايى وجود دارد، مانند مصائب و مشكلاتى كه دامن گير انبيا و ائمه معصومين مى‏شد كه براى ترفيع درجه  آن ها بود.

كلمه مصيبت به معناى هر ناملايمى است كه به انسان برسد، گويى از راه دور به‏ قصد آدمى حركت كرده تا به او رسيده است و مراد از جمله” فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ” گناهان و زشتى‏ها است.و معناى جمله” وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ” اين است كه خداوند بسيارى از همان گناهان و زشتى‏هايتان را مى‏بخشايد. 

پس مصائب و ناملايماتى كه متوجه جامعه شما مى‏شود، همه به خاطر گناهانى است كه مرتكب مى‏شويد، و خدا از بسيارى از آن گناهان درمى‏گذرد و شما را به جرم آن نمى‏گيرد. اگر جوامع بشرى عقائد و اعمال خود را بر طبق آنچه كه فطرت اقتضاء دارد وفق دهند، خيرات به سويشان سرازير و درهاى بركات بروي شان باز مى‏شود، و اگر در اين دو مرحله به فساد بگرايند، زمين و آسمان هم تباه مى‏شود، و زندگي شان را تباه مى‏كند. (طباطبایی ،1374، ج‏18، ص: 86)


 

نتیجه گیری:

با توجه به بررسی آیات به این نتیجه رسیدیم که بین اعمال انسان و محیط طبیعی یک رابطه مستقیم وجود دارد ؛ چون انسان تافته جدا بافته از هستی نیست وجهان برای او خلق شده است .حال اگر انسان به جا مؤمن باشد وعمل صالح داشته باشد برکات آسمان نیز به موقع خواهد بود،اگر به بیراهه رفت لطف الهی از او بر میگردد، خداوند به باد ها که مأموران الهی اند دستور می دهد که ابر ها را به دریا  یا کویر برده و قحطی وگرانی حاصل می شود .

اما با این همه نباید همه حوادث زندگی انسان را به رفتارهای او نسبت داد. گاهی حوادثی در زندگی انسان رخ می دهد و که براساس جهان بینی دینی تابع سنت های دیگرالهی است و با اعمال و رفتار انسان ارتباط کامل ندارد.

امتحان ها و آزمون های الهی یکی از این سنت هاست. گاهی خداوند برخی ناملایمات را برای امتحان سر راه انسان قرار می دهد و براساس حکمت خود فرد را به مصیبتی دچار می کند، در حالی که ممکن است آن فرد گناهی را هم مرتکب نشده باشد. گاهی هم انسان لغزش و گناهانی دارد ،دچار ناملایمات و مصیبت می شود که این ناگواری ها به منظور پیرایش و تهذیب و تزکیه نفس انسان برای او بوده است وجنبه کیفری نداشته است .راه سعادت بشر گرفتاری باانواع بلاهاست ؛تاوقتی انسان دچار غرور غفلت شد وجز خودش کسی راندیده بایک حادثه دست ازطغیان وسرکشی  برمی دارد.پس این  حوادث  نعمت اند برای رسیدن به رشد و تکامل و وصول انسان به درجات بالاتر .

 یکی دیگر از این سنت ها، سنت استدراج است .خداوند نعمت هایی را به عده ای می دهدکه آن الطاف مقدمه عذاب الهی است.افرادعصیان گر چنان غرق نعم خداوند می شوندکه آفریدگار غافل شده وخود راخوش بخت می دانند تا آن ناگاه مرگ گریبان شان را می گیرد ورابطه شان را با تمام دل بستگی ها قطع می کند.درحالی که در های امید به رویشان بسته شده به مجازاتشان می رساند .

پس اگر مردمی دچار بلایای طبیعی مثل سیل یا زلزله شدند نبایدقضاوت کرد وحکم قطعی دادکه فلان گناه دربین آن ها رایج بوده است .

 


 

              فهرست منابع:

      *قرآن

1.      جوادی آملی ،عبدالله ، 1386،اسلام ومحیط زیست ،قم ، انتشارات اسراء.

2.      حسینی شاه عبدالعظیمی ،حسین بن احمد ،1363،تفسیر اثنا عشری ،تهران ،انتشارات میقات.

3.      طباطبایی ،محمد حسین ،1374،ترجمه تفسیر المیزان.

4.      مکارم شیرازی ،ناصر وهمکاران ،1374،تفسیر نمونه ،تهران ،دارالکتب الاسلامیه

5.      نجفی خمینی ، محمد جواد ،1398ق،تفسیر آسان ،تهران ،انتشارات اسلامیه .

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/clock/pishnamayesh/2mahdi/1.jpg