موضوع: "بررسی تشبیهی از قزان"
گفتار پاکیزه و عقیده مداردر بیان قران
جمعه 92/09/01
- گفتار پاکیزه وعقیده مدار
- اعتقاد پشتوانه ای محکم و بنیادین برای سخن است خداوند متعال در جاهای مختلفی از کتاب خود ارتباط تنگاتنگ بین
- گفتاربا باور را مطرح می فرمایدچنا نچه در آیه 14سوره حجرات به این مطلب اشاره می کند که عقیده ی نادرست به
- گفتارنادرستی منجر می شود و اگر می بینیم در این آیه به گفته ی اعراب مبنی بر مومن بودن آن ها اعتراض می کند برای
- این نیست که گفته ی آن ها مطابق با باور شان نیست بلکه از این نظر به آنها اعتراض می کند که این گفتار ناشی از باور
- نادرستی است که گمان کرده اند صرف تسلیم شدن در برابر شریعت اسلام (بدون یقین بر حقانیت آن )ایمان است بنا براین
- به تصحیح این باور پرداخته و ضمن روشنگری نسبت به تفاوت ایمان (اسلام حقیقی) و اسلام ظاهری (به معنای صرف
- تسلیم بدون اعتقادو یقین به صحت آن ) به اعراب توصیه می کند که با در نظر گرفتن این تفاوت و فهم آن باورخود راتغییر
- دهند و سخنی را بر زبا ن بیاورند که بر باور درستی بنا شده است
- قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَاكِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْايمَانُ فىِ قُلُوبِكُمْ وَ إِن تُطِيعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا يَلِتْكمُ مِّنْ
- أَعْمَالِكُمْ شَيًْا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم .
- عربهاى باديهنشين گفتند: ايمان آوردهايم، بگو شما ايمان نياوردهايد ولى بگوئيد اسلام آوردهايم، اما هنوز ايمان وارد قلب
- شمانشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد پاداش اعمال شما را به طور كامل مىدهد، خداوند غفور و رحيم است.
- ذکر ایمان در این آیه می فهماند که اسلام حقیقی صرف تسلیم شدن زبانی نیست بلکه زمانی مفهوم اسلام محقق می گردد
- که با باور قلبی و کردار های متناسب با آن توام شود . در آیه 24 سوره ابراهیم نیز خداوند متعال با تمثیل پر معنا یی به
- ستایش کلمه طیبه پرداخته و بنیان وریشه گفتار پاکیزه را در اندیشه وباور های صحیح جست و جو می کندو در واقع می
- توان گفت این آیه تا حد زیادی به ارتباط اخلاق و عقیده پرداخته و از این رو( در صورتی که قائل به گستردگی مفهوم “کلمه
- طیبه “شویم ) تمثیل موجود در آیه دردو زمینه ی عقاید و مباحث اخلاقی قابل بررسی است در ادامه اجمالا به این ارتباط
- عمیق عقیده و ملکات و صفات نفسانی می پردازیم .
- یکی ازاصول تغییرناپذیروبدیهی درشناخت نوع انسان ووجهه ی ممیزه ی اواین است که موجودی است متفکرومعتقد؛
- وهمین دوخصوصیت موجب تمایزاوازسایرحیوانات است. انسان نمی تواند فکرنکند،نیندیشد وبه یک سیستم اعتقادی جزئی
- یا کلی پایبند نباشد. درمیان انسان ها انواعی ازجهان بینی وجود داشته ودارد ودرجامعه انسانی هیچ گاه ازلحاظ فکری
- وجهان بینی خلاء وجود نداشته است. بلکه مشکل اصلی تعدد وتفرق درجهان بینی بوده که موجب گرایش های متضاد
- واحیاناً سرگشتگی وسردر گمی شده است وگرنه ازلحاظ موجودیت یک جهان بینی می توان ادعا کرد که بشر درهرزمان
- ومکان سعی کرده است یک طرزفکربه وجود آورد تا پرسش هایی که برایش مطرح می شود، پاسخ دهد. شاید یکی ازعلل
- شرک و تفرق (ناآرامی و انحرافات) همین تعدد وکثرت جهان بینی های اولیه است که بشرخود را درتاروپود آن
- گرفتارکرده است. بدیهی است که این جهان بینی نه تنها طرزفکرو دیدگاه ما را نسبت به مسائل، معین می کند بلکه موجب
- رفتارها وکردارهای درست وغلطی می شود که درزندگی برای خود اتخاذ می کنیم ودرواقع درهرجهان بینی نیروی
- محرکه ای وجود دارد که مشارکت کنندگان درآن جهان بینی را به حرکت درمی آورد وبه حرکت آن ها جهت می دهد.
- انسان زاییده ی تفکرات خود بوده وشخصیت هرفرد بستگی کامل به طرزتفکراو دارد. افکاروعقاید صحیح فرمانده تمام
- نیروهای پیشرووموفق زندگی است. بنابراین اگرسؤال شود که چه راهی به سوی خوشبختی وسعادت وجود دارد، پاسخ این
- است؛«تفکرات واندیشه صحیح» ومشکل مردم پیدا کردن راه صحیح واندیشه سالم است. مارکوس ارولیوس فیلسوف
- وامپراتورروم این جمله ی کوتاه را حقیقت کارها وپیشرفت زندگی افراد می داند:«زندگی ما ساخته افکار ماست.»
- تغییرعقیده( ازشرک به توحید) درواقع نخستین چیزی بوده که قرآن می خواست آن را درنفوس اعراب ایجاد کند. ازاین
- روهدف آیاتی که درمرحله نخست دعوت اسلامی درمکه نازل شد، اساساً تأکید برعقیده ی توحیدی بود. ایمان به توحید،
- نخستین گام برای ایجاد تغییرات بزرگ درشخصیت افراد بود، زیرا ایمان نیروی عظیم معنوی درانسان بوجود می آورد که
- نوع برداشت وی را ازمفهوم ذات خود، مردم، زندگی وکل هستی تغییر می دهد واورا به مفهوم جدیدی اززندگی ،رسالت
- ومسئولیتش درآن، معتقد می سازد. توحید یعنی« یکی دانستن» ودراصطلاح به معنی یکی دانستن خدا ومبدأ هستی است.
- اعتقاد به یگانگی اوازهرجهت؛ ازجهت ذات، آفرینش، اداره ی هستی، از جهت پرستش وازجهات بسیاردیگر. به این
- ترتیب جهان بینی تام وتمام اسلامی فرد را ازخود بینی خارج می کند واورا در رابطه ی با همه ی عناصروآثاری قرارمی
- دهد که خود جزئی ازآن است؛ این «با هم بینی»و«با هم نگری» که به همتانگری ویکتانگری منجرمی شود، هرگونه شر
- ک (یعنی عدم اعتقاد به وحدت) وکفر( یعنی مخفی ساختن حقیقت واحد) را که نوعی نفی جهان بینی اسلامی است مردود
- می شمارد. خداوند درمقایسه رفتارهاو ملکات توحیدگرایانه با خوی های شرک مابانه مثل های پرمعنایی در قران آورده که
- در ادامه به یکی از آن ها خواهیم پرداخت .
- بیان تشبیه
- َا لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كلَِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ
- وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءَتُؤْتىِ أُكُلَهَا كلَُّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ِمگر نديدى خدا چگونه
- مثالى زد و سخن نيك را به درخت پاكيزهاى تشبيه كرد كه ريشهاش (در زمين) ثابت و شاخه آن در آسمان است. ميوههاى
- خود را هر زمان به اذن پروردگارش مىدهد، و خداوند براى مردم مثلها مىزند شايد متذكر شوند (و پند گيرند). این آیه نیز
- مشمول شيوهى تربيتى مَثَل آوردن و تشبيهی معقول به محسوس است. در این آیه خداوند ، مطالب مهمّ عقلى را كه شايد
- درك آن براى همگان دشوار باشد، در قالب مَثَل بيان مىكند تا فهم آن آسان گردد. “مشبه” در این تشبیه تمثیلی “کلمه طیبه “و
- “مشبه به” درخت پاك و نموّ دهندهاى است كه ريشه و اصول آن در زمين است و شاخههاى آن به سوى آسمان بالا مي رود
- و مقصود مبالغه در رفعت است. برای فهم این تمثیل قرانی به بررسی مفهوم “کلمه طیبه” و “ویژگی های شجره ی طیبه”
- می پردازیم چرا که در مورد تعیین شجره در این مثال قرانی از سوی مفسران نظراتی مطرح است که طبق بیان بانو مجتهده
- امین اشتغال به سخنان آن ها در اين كه مقصود ازشجره طيبه چه درختى است و آیا درخت به خصوصىمنظور است يا نه و
- امثال اين قیل و قالها انسان از اصل مطلب كه مقصود معارف قرآنى و ارشاد به آيات كلام اللّه باشد باز مي دارد : اغلب
- مفسران کلمه طیبه را به كلمه توحيد و جمله لا اله الا اللَّه تفسير كردهاند: مانند سیوطی که در تفسیر جلالین آورده است :”
- كَلِمَةً طَيِّبَةً یعنی لا إله إلا الله “و عبدالله شبرکه در تفسیر جوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین چنین می کوید :” كلمة الطيبة
- همان کلمه توحید است و آن چیزی است که به حق دعوت می کند ” و هم چنین جرجانی در تفسیر خود می نویسد:”
- مفسّران گفتند: كلمه پاكيزه گفتار لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ است. و بعضى ديگر آن را ايمان مىدانند كه محتوا و مفهوم” لا اله الا اللَّه” است چنان
- چه در تفسیرالواضح آمده است “خداوند کلمه طیبه را مانند شجره ی طیبه قرار داد و خداوند برای کلمه طیبه که همان نشانه
- ی ایمان ثابت در قلب مومن است و بوسیله عمل او به سمت آسمان بالا می رو د مثل آورده بنابر این مومن هر گاه که کلمه
- ی حقی به زبان آورد و شهادت به کلمه توحیددهد این کلمه به سمت آسمان بالا می رود و بهره ای از ثواب جزیل می گیرد
- . ” و در تفسیر محمد کرمی حویزی آمده است :” الكلمة الطيّبة همان کلمه ی ایمان است .” در حالى كه بعضى ديگر این
- کلمه را اشاره به اوامر و فرمان هاى الهى و شخص مؤمن مىدانند.. اما حقیقت این است که کلمه طیبه مفهوم وسیع و
- گسترده ای دارد ووسعت مفهوم و محتواىآن مىتواند همه اين ها را شامل شود، زيرا” كلمه” به معنى وسيع همه موجودات
- را در بر مىگيرد، و به همين دليل به مخلوقات” كلمة اللَّه” گفته مىشود مصادیق «كلمة» درفرهنگ قران و روایات گاهى
- به معناى وعدهى حتمى الهی گاهى به معناى دين خدا آمده و گاهى به پيامبر و اولياى الهى اطلاق شده است، چنان كه
- دربارهى حضرت عيسى عليه السلام مىخوانيم: «كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ» در روايات نيز از قول ائمّه عليهم السلام آمده
- است كه ما كلمات الهى هستيم. «نحن الكلمات» با توجه به گستردگی مفهومی کلمه طیبه وتعدد مصادیق آن در قران و
- روایات می توان گفت مراد به كلمه طيّبه كه به درخت طيّب تشبيه شده و صفاتى چنين و چنان دارد، عبارت است از عقايد
- حقّهاى كه ريشهاش در اعماق قلب و در نهاد بشر جاى دارد. پس قول به وحدانيّت خدا و استقامت بر آن بيان، قول حقّى
- است كه داراى اصلى ثابت است و به همين جهت از هر تغيّر و زوال و بطلانى محفوظ است و خداى عزّ وجل اصل آن و يا
- زمينه حقايق است و آن اصل داراى شاخههايى است كه بدون هيچ مانع و عايقى از آن ريشه جوانه مىزند و آن عبارت است
- از معارف حقّه فرعيّه، و اخلاق پسنديده و اعمال صالحه، كه مؤمن حيات طيّبه خود را به وسيله آنها تأمين مىكند. و كلمه
- طيّبه اصل توحيد است كه ساير عقائد حقّه بر اساس آن و روى تنه آن جوانه مىزند و فضايل اخلاقى هم از آن جوانهها
- منشعب مىشود و همچنين اعمال صالحه به صورت ميوه از آنها سر مىزندو همان طور که ریشه و ساقه و شاخه و میوه
- درخت همه اجزا ی تشکیل دهنده ی یک درخت اند عقیده صحیح و اخلاق فاضله و اعمال نیکو نیز همه باهم ودر کنار هم
- کلمه طیبه ای هستند که که خداوند در این آیه آن را ستوده است . و” طيب” هر گونه پاك و پاكيزه است، نتيجه اين كه اين
- مثال هر سنت و دستور و برنامه و روش و هر عمل و هر انسان و خلاصه هر موجود پاك و پر بركتى را شامل مىشود، و
- همه اينها همانند يك درخت پاكيزه است با ويژگيهاى زير:
- 1- موجودى است داراى رشد و نمو، نه بىروح، و نه جامد وبىحركت، بلكه پويا و رويا و سازنده ديگران و خويشتن (تعبير به «شجره» بيانگر اين حقيقت است).
- 2- اين درخت از هرنظر پاك است و طيّب منظرهاش پاكيزه، ميوهاش پاكيزه، شكوفه و گلش پاكيزه، سايهاش پاكيزه، و نسيمى كه از آن برمىخيزد نيز پاكيزه است(اطلاق موجود در تعبیر آیه این مطلب را می رساند).
- 3- اين شجره داراى نظام حساب شدهاى است. ريشهاى دارد و شاخههايى و هر كدام مأموريت و وظيفهاى دارند. اصولا وجود «اصل» و «فرع» در آن، دليل بر حاكميّت نظام حساب شدهاى بر آن است.
- 4- اصل و ريشه آن ثابت و مستحكم است.» به طورى كه طوفان ها و تند بادها نمىتواند آن را از جا بركند. ( أَصْلُها ثابِتٌ)
- 5- شاخههاى اين شجره طيّبه در يك محيط پست و محدود نيست بلكه بلندای آسمان جايگاه اوست.( وَ فَرْعُها فِي السَّماء)ِ
- 6- اين شجره طيّبه شجره پربار است، نه هم چون درختانى كه ميوه و ثمرى ندارند.بنابراين مولّد هستند( تُؤْتِي أُكُلَها)
- 7- ثمر بخشی آن در همه فصول است يعنى «درهر زمان» كه دست به سوى شاخههايش دراز كنى محروم برنمىگردى (كُلَّ حِينٍ)
- 8- ميوه دادن او نيز بىحساب نيست بلكه مشمول قوانين آفرينش است و طبق يك سنّت الهى «به اذن پروردگارش» اين ميوه
- را به همگان ارزانى مي دارد (بأذن ربّها) اكنون درست بينديشيم و ببينيم اين ويژگي ها و بركات را در كجا پيدا مىكنيم؟
- مسلما در كلمه توحيد و محتواى آن، در يك انسان موحّد و با معرفت، و در يك برنامه سازنده و پاك، اينها همه روينده هستند،
- پويا هستند و متحرّك، همه داراى ريشههاى محكم و ثابتند، همه داراى شاخههاى فراوان و سر به آسمان كشيده و دور از
- آلودگي ها و كثافات جسمانى، همگى پر ثمرند و نورپاش و فيض بخش. هر كس به كنار آنها بيايد و دست به شاخسار
- وجودشان دراز كند در هر زمان كه باشد از ميوههاى لذيذ و معطر و نيروبخششان بهره مىگيرد. تندباد حوادث و طوفان
- هاى سخت و مشكلات، آنها را از جا حركت نمىدهد و افق فكر آنها محدود به دنياى كوچك نيست، حجاب هاى زمان و
- مكان را مىدرند و به سوى ابديّت و بىنهايت پيش مىروند.برگرفته از پایان نامه الهه آقابابایی