هم اندیشی نقش امام حسن( علیه السلام) در تفسیر قران

هم اندیشی با عنوان «نقش امام حسن( علیه السلام) در تفسیر قران » با حضور سرکار خانم رستمی و حاجیان در روز سه شنبه 11/12/94 در مرکز تخصصی فاطمة الزهرا برگزار شد.

گارگاه نقش ادبیات عرب در تفسیر قرآن

گارگاه نقش ادبیات عرب در تفسیر قرآن در روز پنج شنبه 6/12/94  با حضور جناب آقای ولی الله جعفری  در مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن فاطمة الزهرای (سلام الله ) خمینی شهر برگزار شد. که در این گارگاه 4 ساعته به بررسی دقیق و کلیدی ادبیات عرب در تفسیر قران پرداخته شد که طلاب از این کارگاه بسیار راضی بودند.

فاطمه دردانه ی هستی


فرارسیدن ایام شهادت مظلومانه منصوره  ی فردوس،


کوثر کتاب خداو ام ابیهای رسول الله بر همه دلسوختگانش تسلیت باد .


 

“فکر فاطمه” يعني هر که مي‌خواهي باش، ابابکر باشي يا غير ابابکر، اگر علي علیه السلام حاکم نباشد، همه چيز از دست رفته‌است،

آري همه چيز، هر چند به ظاهر به فتوحاتي بزرگ دست يابيم،


چون با حذف علي علیه السلام از صحنه ی حكومت، راه انسان‌ها به سوي آسمان ، بسته می شود،به هيچ‌چيز دست نخواهیم یافت .

 

 
پیامبر خداصلی الله علیه وآله در مورد فاطمه‌زهراسلام الله علیها فرمود:


“فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذاني، وَ مَنْ آذاني فَقَدْ آذَي اللهَ”


يعني هر كس او را آزار دهد، مرا آزار داده است و هر كس مرا آزار دهد،خدا را آزار داده است.


                                          واین یعنی فاطمه سلام الله علیها میزان است

چراكه او ملاك رضايت خدا و رسول خدا است و چنين كسي به حاكميت ابابكر اعتراض مي‌كند و اين اعتراض يك

فرهنگ است تا همه بدانند آن‌كسي كه ملاك رضايت خدا و رسول خدا است، به حاكميت غير حاكميت امام

معصوم راضي نيست. ائمة ما يک حرف داشتند، و آن اين‌ که بايد حق حاکم باشد، حق هم در قلب معصوم است.

 

 

 

روش ترجمه آیات 49تا 54 سبا ( الهه مظاهری)

قُلْ جَاءَ الحَْقُّ وَ مَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا يُعِيدُ(49)

اعراب:

قل فعل ا مر مبنی بر سکون انت مستتر فاعل محلا مرفوع.جاء فعل ماضی مبنی بر فتح ،الحق فاعل مرفوع به ضمه ظاهری واو عاطفه یبدی فعل مضارع مرفوع به ضمه ظاهری

الباطل فاعل مرفوع به ضمه ظاهری واو عاطفه ما نا فیه یعید فعل مضارع مرفوع هو مستتر فاعل ومحلا مرفوع

ترجمه آقایان

انصاریان  :بگو: حق آمد و باطل [كه آن را به جاى خدا مى‏پرستيد] نه مى‏تواند چيزى را به وجود آورد، و نه مى‏تواند [چيزى كه از بين رفته‏] برگرداند. (49)

فولادوند: بگو: «حق آمد و [ديگر] باطل از سر نمى‏گيرد و برنمى‏گردد.» (49)

مشکینی:  بگو: حق (اسلام) آمد و باطل (شرك و بت‏پرستى بى‏اثر شد، زيرا) نه چيزى (از شئون خود و امور دنيا) را آغاز مى‏نمايد و نه تجديد مى‏كند.(49)

مکارم:بگو حق آمد! وباطل (کاری از آن ساخته نیست و)نمی تواند آغازگر چیزی باشدونه تجدید کننده آن.(49)

نقد وبررسی:

بگو در همه ترجمه ها، ترجمه شده است درهمه ترجمه ها به جز ترجمه مشکینی که مراد از حق به اسلام تعبیر کرده اند ولی بقیه آقایان چیز دیگری بیان نکرده اند واو درهمه ترجمه ها ذکر شده است در باطل را آقای انصاریان (به معنای که آن را به جای خدا می پرستید) فولاد وند (دیگر )را اضافه کرده   باطل را توضیحی برای آن بیان نکرده اند مشکینی باطل را (به شرکت وبت پرستی بی اثر شدزیرا)ومکارم توضیحی برای باطل بیان نکرده اند ،معنای یبدی آقای انصاری نه می توانند چیزی را به وجو د آورد تعبیر کرده فولادوند از سر نمی گیرد مشکینی نه از چیز ی (از شئون خود وامور دنیا) را آغاز می کند ومکارم نمی تواند آغاز گر چیزی باشد . (واو )در همه ترجمه ها ،ترجمه شده است  ومعنای یعید آقای انصاریان به معنای نه می توانند چیزی که از بین رفته را برگرداند فولاد وند برگرداند ،مشکینی نه تجدید کند  مکارم نه تجدید کنند ه آن بیان فرموده اند .در میان ترجمه ها آقای انصاریان از همه آقایان بهتر است واشکالی ندارد. آقای فولاد وند بهتر بود دیگر را هم نمی آوردند وکمی در مورد حق وباطل توضیح می دادند آقای مشکینی اگر توضیح بهتری برای باطل می دادند بهتر از این عبارت بود(نه از شون خود وامور دنیا) وآقای مکارم اگر جمله شان به این صورت می آوردند بهتر بود نه می تواند آغاز گر چیزی ونه تجدید کننده آن باشد

ترجمه پیشنهادی

بگو حق(اسلام) آمد وباطل(کفر شرک )نه می تواند چیزی را به وجود آوردو نه می تواند(چیزی که از بین رفته)را برگرداند.

قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلىَ‏ نَفْسىِ  وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِى إِلىَ‏َّ رَبىّ‏ِ  إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ(50)

اعراب:

قل فعل ا مر مبنی بر سکون ا نت مستتر فاعل ومحلا مرفوع ،ان شرطیه ضللت فعل ماضی ت ومحلا مرفوع فاعل فا جوا ب شرط ا نما ادات حصر  اضل فعل ماضی علی نفسی  ج ومجرور متعلق به اضل واو عاطفه  اهتدایت فعل ماضی وت فاعل محلا مرفوع ،فا جواب شرط ،بما  ج ومجرور و یوحی فعل مضارع الی ربی ج ومجرورمتعلق به یوحی ، ان حروف مشبه بالفعل ه اسم ان محلا منصوب وقریب خبر ان مرفوع به ضمه ظاهری  قریب صفت سمیع

مفردات:

أَضَلَّ:

التحقیق: ضایع شدن چیزی ورفتنش به سوی آنچه حقّش نیست.‏آن چیزی که مقابل اهتدا است یعنی فقدان هدایت.

قاموس: ضلال و ضلالت بمعنى انحراف از حق است.

راغب گويد: «الضّلال: عدول ازراه مستقيم و ضدش هدایت است» قول صحاح و قاموس و اقرب و نهايه نيز قول راغب است. و اينكه بعضى هلاكت، و گم شدن، و باطل و فضيحت را از معانى ضلال شمرده‏اند، اينها لازم معناى اوّلى است كه همان انحراف باشد در قرآن مجيد نيز گاهى بكار رفته است.(اضلال): منحرف كردن. گمراه نمودن.

اهتدا قاموس:یعنی هدایت یافتن وقبول هدایت است

ترجمه آقایان:

انصاریان: بگو: اگر من گمراه شده باشم، فقط به زيان خود گمراه شده‏ام، و اگر هدايت شده باشم به سبب آن است كه پروردگارم به من وحى مى‏كند زيرا او شنوا و نزديك است. (50)

ترجمه فولادوند: بگو: «اگر گمراه شوم، فقط به زيان خود گمراه شده‏ام، و اگر هدايت يابم [اين از بركتِ‏] چيزى است كه پروردگارم به سويم وحى مى‏كند، كه اوست شنواى نزديك.» (50)

ترجمه مشکینی: بگو: اگر گمراه شوم به زيان خويش گمراه مى‏شوم، و اگر هدايت يابم به سبب آن است كه پروردگارم به من وحى مى‏كند، همانا او شنوا و نزديك است.50

ترجمه مکارم: بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحيه خود گمراه مى‏شوم و اگر هدايت يابم، به وسيله آنچه پروردگارم به من وحى مى‏كند هدايت مى‏يابم او شنواى نزديك است!» (50)

نقدو بررسی:

بگو در ترجمه ها بیان شده است ،اقایان انصاریان ومکارم فاعل در ظلت را ترجمه کرده ولی بقیه آقایان آن را ترجمه نکرده است ودر همه ترجمه ها فا درا نما بیان نشده است وانما انصاریان وفولادوند به فقط ترجمه کرده اند ولی مشکینی ومکارم ترجمه نکرده اند اضل نفسی در همه ترجمه ها یکسان بیان شده  واو در همه ترجمه ها بیان شده وان اهتدیت  همه آقایان به صورت شرط ترجمه کرد ه اند ،با در فبما به جز به جز مکارم که به معنای وسیله ترجمه کرده اندبقیه به سبب ترجمه بیان کرده وفولاد وند از این برکت گفتنه اند فبما در همه ترجمه ها به صورت بیان شده  انه مشکینی به همانا ترجمه کرده  انصاریان به زیرا ترجمه کرده بقیه آقایان آن را بیان نکرده اندسمیع وعلیم همه آقایان به یک صورت ترجمه کرده اند

ترجمه پیشنهادی:

بگو اگر من گمراه شوم همانا به زیان خود گمراه شده ام واگر هدایت شوم به سبب آ ن است که پروردگارم به من وحی می کند همانا او  شنوا ونزدیک است.

وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُواْ فَلَا فَوْتَ وَ أُخِذُواْ مِن مَّكاَنٍ قَرِيبٍ(51)

اعراب :

واو استینافیه ،لو شرطیه ،تری فعل مضارع اذ ظرفیه متعلق به تری فزعوا فعل ماضی واو فاعل محلا مرفوع فا تعلیله لا نفی جنس فوت اسم لا مبنی بر فتح وخبر لا محذوف است واوعاطفه اخذوا فعل امر واو فاعل محلا مرفوع من مکان ج ومجرور متعلق به اخذوا قریب صفت مکان

ترجمه آقایان

انصاریان: و اگر ببينى [مشركان‏] زمانى كه [با ظهور قيامت‏] ترسان و وحشت‏زده مى‏شوند [امر عجيبى مى‏بينى‏] و [آن اينكه براى آنان‏] توانايى [گريز از عذاب‏] نيست، و از جايى نزديك [كه موقف قيامت است‏] بازداشت مى‏شوند. (51)

فولاد وند: و اى كاش مى‏ديدى هنگامى را كه [كافران‏] وحشت‏زده‏اند [آنجا كه راهِ‏] گريزى نمانده است و از جايى نزديك گرفتار آمده‏اند. (51)

مشکینی: و اگر ببينى هنگامى كه آنان (مشركان و كفّار، به مرگ يا ظهور قيامت) وحشت‏زده‏اند كه ديگر آنها را گريز و رهايى نيست، و از مكانى نزديك دستگير شوند (از روى زمين به زير زمين يا از زير زمين به صحنه قيامت، آن گاه در تعجب فرو مى‏روى).(51)

مکارم: اگر ببينى هنگامى كه فريادشان بلند مى‏شود امّا نمى‏توانند (از عذاب الهى) بگريزند، و آنها را از جاى نزديكى (كه حتّى انتظارش را ندارند) مى‏گيرند (از درماندگى آنها تعجّب خواهى كرد)! (51)

نقد وبررسی:

همه آقایان (ولو تری )اگر می بینی ترجمه کرده ا ند به جز آقای فولاد وند به ای کاش می دیدی ترجمه کرده اند که ترجمه بقیه آقایان صحیح تر است(.اذ فزعوا )انصاریان مخاطب  آیه را کافران به هنگام  ظهور قیامت گرفته اند،مشکینی مشرکان وکفار به هنگام مرگ یا ظهور قیامت را گرفته اند ولی مکارم وفولاد وند چیزی بیان نکرده اند( فزعوا) انصاریان به ترسان وحشت زده می شوندوفولاد وند ومشکینی به وحشت زده اندومکارم فریادشان بلند می شود ترجمه کرده اند که ترجمه ایشان صحیح نمی باشد(.فلا فوت )انصاریان  توانای (گریز از عذاب )فولادوند (آنجا که راه )گریزی نمانده  مشکینی که دیگر آنها را گریز ورهایی نیست ومکارم اما نمی توانند (از عذاب الهی) بگریزند ترجمه کرده اند (.اخذوا من مکان قریب )انصاریان به بازداشت می شوند و فولاد وند ومشکینی  گرفتار آمده اند  ومکارم می گیرند ترجمه کرده اند که ترجمه مکارم ازبقیه آقایان با توجه به معنای اخذوا صحیح تر می باشد

ترجمه پیشنهادی:

واگر می بینی هنگامی که (کفار) به فزع در می آیند وراه فراری برای آنان نیست  از مکانی نزدیک گرفته می شوند

وَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِهِ وَ أَنىَ‏ لهَُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَّكاَنِ  بَعِيدٍ(52)

اعراب :

واو معترضه قالوا فعل ماضی واو فاعل  امنا فعل ماضی به ج و مجرور متعلق به امنا ،انی خبر مقدم لهم ج ومجرور متعلق به تناوش ،تناوش مبتدای موخر من مکان ج ومجرورمتعلق به تناوش بعید صفت مکان

مفردات

قاموس: تناوش از نوش وبه معنی تناول واخذ می باشد

ترجمه آقایان

انصاریان: و [در آن موقعيت بسيار سخت‏] مى‏گويند: به حق ايمان آورديم. كجا و چگونه مى‏توانند از فاصله بسيار دور [كه فاصله قيامت تا دنياست‏] به آن ايمان دسترسى پيدا كنند! [زيرا آخرت جاى تكليف نيست و دنيايى كه جاى تكليف است براى هميشه از دستشان رفته است.] (52)

فولادوند: و مى‏گويند: «به او ايمان آورديم.» و چگونه از جايى [چنين‏] دور، دست يافتن [به ايمان‏] براى آنان ميسّر است؟ (52)

مشکینی: و آنها (در قبر يا قيامت) گويند: ما به آن (قرآن) ايمان آورديم، اما چگونه ميسر است براى آنها دسترسى به آن از راه دور؟! (از دنيا به آن جهان نزديك، و از آنجا به دنيا دور است).52

مکارم: و (در آن حال) مى‏گويند: «به حقّ ايمان آورديم!»، ولى چگونه مى‏توانند از فاصله دور به آن دسترسى پيدا كنند! (52)

نقد وبررسی :

واو در همه ترجمه ها ،ترجمه شده است .(قالوا امنا به)منظور از(به) انصاریان ومکارم به حق ،فولاد وند  به او ،مشکینی قران ترجمه کرده اندوقالوا امنا به یک صورت ترجمه کرده اند( واو) به جز آقای مشکینی بقیه ترجمه نکرد ه اند . در ترجمه بقیه آیات همه آقایان به یک صورت ترجمه کرده اند .

ترجمه پیشنهادی :

و( درآن حال )می گویند  به حق ایمان آوردیم اما چگونه می توانند از فاصله دور  به آن (ایمان) دسترسی پیدا کنند.

وَ قَدْ كَفَرُواْ بِهِ مِن قَبْلُ  وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكاَنِ  بَعِيدٍ(53)

اعراب:

واو حالیه  قد حرف تحقیق کفروا فعل ماضی واو فاعل، به ج ومجرور متعلق به کفروا،واو عاطفه یقذفون فعل مضارع واو فاعل  بالغیب  ج ومجرور متعلق به یقذفون  ،من مکان ج ومجرور متعلق به یقذفون بعید صفت مکان

ترجمه آقایان

انصاریان: [اينان‏] پيش از اين [كه در دنيا مى‏زيستند] به حق كافر شدند، و ناآگاهانه و دور از معرفت و علم [درباره حق به عنوان اينكه شعر، جادو، افسانه خرافى و دورغ ساختگى است‏] سخن پراكنى مى‏كردند. (53)

فولادوند: و حال آنكه پيش از اين منكر او شدند، و از جايى دور، به ناديده [تير تهمت‏] مى‏افكندند. (53)

مشکینی:  حال آنكه آنها به آن (قرآن و پيامبر) پيش از آن كفر ورزيدند، و تير تهمت به گمان و ناديده از جايگاهى دور (به آنها) مى‏افكندند.53

مکارم: آنها پيش از اين (كه در نهايت آزادى بودند) به آن كافر شدند و دورادور، و غائبانه (و بدون آگاهى). نسبت‏هاى ناروا مى‏دادند. (53)

نقد وبررسی :

واو در آیه حالیه است وهیچ کدام از آقایان معنای حالیه ترجمه نکرده اند فقط مشکینی وفولا دوند به حال آنکه ترجمه کرده اند. کفروا  انصاریان  به حق کافر شده اند گرفته   مشکینی  به قران وپیامبر گرفته  وفولاد وند ومکارم به آن ترجمه کرده اند. من قبل را انصاریان در دنیا  ومکارم در نهایت آزادی بیان کرده بقیه  چیزی بیان نکرده اند.یقذفون را انصاریان  به سخن پراکنی  می کردند  فولاد وند  ومشکینی  می افکندند ومکارم به نسبت های ناروا می دادند که با توجه معنی  قذف  می افکندند صحیح تر می باشد.وبالغیب مکارم دورادور، مشکینی  وفولاد وند به گمان نا دیده ه وانصاریان به دور ازعلم ومعرفت ترجمه کرده اند.

ترجمه پیشنهادی :

ودر حالی که اینان پیش ازاین  به حق کافر شدند ونا آگاهانه  سخن  ناروا می افکندند

وَ حِيلَ بَيْنهَُمْ وَ بَينْ‏َ مَا يَشْتهَُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ  انهم کانوا فی شک مریب (54)

اعراب:

فعل ماضی م.فیه متعلق به حیل واو عاطفه بین معطوف به بین اول،ما اسم موصول یشتهون فعل مضارع  واو فاعل  کما ج ومجرور متعلق به یشتهون ،فعل  فعل ماضی باشیاعهم ج ومجرور متعلق به فعل من قبل ج ومجرور ،هم اسم ان محلا منصوب جمله کانوا خبر ان ومحلا مرفوع کانوا واو اسم کان محلا مرفوع  ،فی شک مریب خبر کان محلا منصوب

ترجمه آقایان

انصاریان: و [در نتيجه‏] ميان آنان و همه خواسته‏هايشان [به وسيله مرگ‏] جدايى انداخته شد، همان گونه كه پيش از اين با هم‏كيشانشان رفتار شد زيرا آنان همواره [نسبت به حق‏] در ترديدى سخت بودند. ( آنان (نسبت به عالم آخرت) در شكى ترديدزا و ابهام‏آور بودند54

فولادوند: و ميان آنان و ميان آنچه [به آرزو] مى‏خواستند حايلى قرار مى‏گيرد همان گونه كه از ديرباز با امثال ايشان چنين رفت، زيرا آنها [نيز] در دودلىِ سختى بودند. (54)

مشکینی:  و (عاقبت) ميان آنان و آنچه بدان ميل و اشتها داشتند (از لذايذ دنيا به وسيله مرگ) جدايى افكنده شد، چنان كه درباره امثال آنها پيش از آن انجام گرفت، زيرا آنان(نسبت به عالم آخرت) در شکی تردید زاوابهام آور بودند. (54 )

مکارم: (سرانجام) ميان آنها و خواسته‏هايشان جدايى افكنده شد، همان گونه كه با پيروان (و هم‏مسلكان) آنها از قبل عمل شد، چرا كه آنها در شك و ترديد بودند!  ( 54)

نقد وبررسی:

واو در همه ترجمه بیان شده است .ودرترجمه (حیل) انصاریان  به جدایی انداخته شد ومکارم  ومشکینی جدایی افکنده شد ووفولاد وند حایلی قرار می گیرد که ترجمه به حایلی فرا می گیرد بهتر است  یشتهون انصاریان  به همه خواسته هایشان ، فولاد وند  به می خواستند ومشکینی  به  میل  واشتها  داشتندومکارم به خواسته هایشان ترجمه کرده اند  که ترجمه به خواسته هایشان بهتر است .( باشیاعهم) انصاریان به هم کیشانشان،فولاد وند  ومشکینی با امثال ایشان ،مکارم با پیروان آنها ترجمه کرده اند که ترجمه  پیشنیان بهتر است(.فی شک مریب) انصاریان  ومشکینی  در شکی تردید زا ابهام آور ،فولاد وند در دودلی سختی  بودند  که ترجمه فولاد وند صحیح نمی باشدومکارم آنها در شک وتردید بودند که ترجمه مکارم از بقیه آقایان بهتر است

ترجمه پیشنهادی:

میان آنان وهمه خواسته هایشان ( به واسطه مرگ) حایلی قرار می گیرد همان گونه با پیشنیان آنان رفتار شد زیرا آنها ( نسبت به عالم آخرت)   در شک وتردید بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

اعراب :

ج ومجرور متعلق به استعین الله مضاف الیه ومجرور به کسره الرحمن صفت اول الله و الرحیم صفت الله ومجرور به کسره

مفردات:

الرحمن وزن آن فعلان و درآن معنای مبالغه است، و وصف نمی شودباآن مگرخدای متعال.

الرَّحِيمِ: وزن آن فعیل ودرآن همچنین معنای مبالغه است.

راغب: هر دو را از رحمت گرفته و رحمن را كسي كه رحمتش به هر چيز وسعت داده و رحيم را كثير الرحمة معنى كرده است.

ترجمه آقایان

انصاریان: به نام خدا كه رحمتش بى‏اندازه است و مهربانى‏اش هميشگى (0)ا

فولادوند: به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

مشکینی: به نام خداوند بخشنده مهربان

مکارم: به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

نقد وبررسی :

الله اسم خداوند  آن جامع معنای اسما الهی است  آن معادل فارسی ندارد وترجمه الله به خداوند صحیح نمی باشد رحمن انصاریان  رحمتش بی اندازه  وفولادوند به رحمتگر  ومشکینی ومکارم به بخشنده ترجمه کرده اند که ترجمه ایشان صحیح نمی باشد  که این اقایان به جای ترجمه رحمن غفور ررا بیان کرده اند  وکلمه رحمن بر رحمت کثیره ای  دلالت میکندکه همه موجودات وانسان ها را شامل می شودورحیم را انصاریان ومهربانی اش همیشگی فولاد وند ومشکینی  ومکارم به بخشایشگر ترجمه کرده اند رحیم برنعمت دایمی ثابت وباقی دلالت میکند که ترجمه انصاریان از بقیه  آقایان بهتر است.

دهه فجر انقلاب اسلامی

شهید آيت‌الله محمدباقر صدر:


از انديشمندان بزرگ جهان اسلام جمله‌اي معروف دارد كه اوج مراتب معنوي رهبر نهضت اسلامي را نشان مي‌دهد:

ذوب شويد در امام خميني همچنان كه او در اسلام
ذوب شده است.


http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/clock/pishnamayesh/2mahdi/1.jpg